حافظه چیست؟
وقتی یک اتفاقی میافتد، وقتی چیزی را به یاد میآوری یا وقتی که یک نفر را ملاقات میکنی، مغز تو مشخص میکند که آیا لازم است این اطلاعات ذخیره شوند یا نه. اگر مغزت نتیجهگیری کند که این اطلاعات مهم هستند، آنها وارد فایل حافظه خواهند شد.
احتمالاً میدانی که مغز از قسمتهای مختلفی تشکیل شده است. بعضی از این قسمتها برای حافظه مهم هستند. یکی از مهمترین این بخشها " هيپوكامپ" (بگو : هي پو كامپ) است که کارش پردازش خاطرات است.
اطلاعات قدیمی، اطلاعات جدید و خاطرات در مناطق مختلفی از قشر یا ماده خاکستری مغز پردازش و ذخیره میشوند. این بخش، بزرگترین و بیرونیترین قسمت مغز است.
چه مشکلاتی ممکن است برای حافظه پیش بیاید؟
درست است که حافظهی انسان واقعاً چیز شگفتانگیز و فوقالعادهای است، اما همیشه هم کارش را عالی انجام نمیدهد. خیلی طبیعی است که آدم اسم کسی را که فقط یکبار دیده، فراموش کند. به علاوه هرکسی ممکن است پاسخ یک سوال امتحانی را به یاد نیاورد.
"وای خدایا! این سوال را بلد بودم اما هرچه فکر میکنم یادم نمیآید." این اتفاقی است که برای هرکدام از ما میتواند بیفتد.
همینجور که آدمبزرگها پیرتر میشوند، ممکن است چیزهای بیشتری را فراموش کنند. حتماً گاهی پیش آمده که پدر و مادر یا پدربزرگ و مادربزرگ تو چیزهایی را فراموش کردهاند.
اما منظور از مشکلات حافظه اینها نیستند. برای حافظهی انسان میتواند مشکلات خیلی جدیتری پیش بیاید. مثلاً بیماری آلزایمر یکی از این مشکلات است. در این بیماری، سلولهای عصبی کار خود را متوقف میکنند و این اتفاق باعث ضعیف شدن حافظه میشود. سکته مغزی هم که معمولاً برای آدمهای پیرتر اتفاق میافتد، یک مشکل جدی دیگر است که ممکن است روی حافظه شخص اثر بگذارد. سکته وقتی پیش میآید که خون نتواند به همهی قسمتهای مغز برسد. گاهی سکته به دلیل بسته شدن (انسداد) رگهای خونی بهوجود میآید و گاهی در اثر پاره شدن رگها.
صدمههای مغزی که بر حافظه اثر میگذارند
فرق نمیکند که انسان در چه سنی باشد، به هر حال یک ضربه به سر ممکن است به مغز آسیب رسانده و حافظه را دچار مشکل کند. بعضی از کسانی که از صدمههای مغزی جان سالم به در میبرند، بعد از بهبود کامل نیاز دارند که یکسری چیزها – مثل بعضی اطلاعات تاریخی- را به یاد بیاورند و بعضی از کارها – مثل راه رفتن یا بستن بند کفش- را دوباره یاد بگیرند. برای همین است که باید خیلیخیلی مواظب باشی که هیچوقت ضربه شدیدی به سرت نخورد، موقع نشستن در ماشین حتماً کمربند ایمنی ببندی و موقع ورزشهایی مثل دوچرخهسواری یا اسکیت حتماً از کلاه ایمنی استفاده کنی.
شاید قبلاً در مورد بیماری فراموشی ( يا از دست دادن حافظه) شنیده باشی. این بیماری وقتی اتفاق میافتد که شخص نمیتواند اتفاقات تازه یا حتی اتفاقات قدیمی را به یاد آورد. توی فیلمهایی که میبینیم، از این اتفاقها زیاد میافتد. مثلاً قهرمان داستان تصادف میکند و حافظهاش را از دست میدهد، بعد هم خیلی اتفاقی و ناگهانی همهچیز را دوباره به یاد میآورد! اما در واقعیت قضیه اینطوری نیست. آدمها خیلی کم پیش میآید جوری حافظهشان را از دست بدهند که حتی اسم خودشان را هم فراموش کنند. اگر هم این اتفاق بیفتد، آهسته آهسته حافظه خود را بهدست میآورند نه ناگهانی.
شایعترین علت فراموشی، آسیب و ضربه های مغزی است. آسیب مغزی توسط یک ضربهی شدید به سر ایجاد میشود. ضربه میتواند آنقدر شدید باشد که شخص را به حالت اِغما (بیهوشی طولانیمدت) فرو ببرد. تصادفات رانندگی با ماشین یا دوچرخه و افتادن از بلندی حوادثی هستند که میتوانند باعث آسیب مغزی شوند. وقتی چنین اتفاقی برای یک نفر میافتد، دکتر از او یک سری سوالهای خیلی معمولی میپرسد، مثلاً: چه اتفاقی افتاد؟ کجا این اتفاق برایت پیش آمد؟ در کدام مدرسه درس میخوانی؟ امروز چند شنبه است؟ اگر شخص آسیبدیده نتواند به این سوالها جواب درست بدهد، میتواند علامت اولیه یک آسیب مغزی باشد.
مصرف نوشیدنیهای غیرمجاز الکلدار یا داروهای غیرقانونی راه دیگری برای آسیب رساندن به مغز و از دست دادن حافظه است! (حتماً الان داری به این فکر میکنی که پس چرا بعضی از آدم بزرگها از اینجور مواد استفاده میکنند؟!)
علائم مشکل حافظه
یک شخص ممکن است خودش متوجه علائم مشکل حافظهاش بشود و يا شاید هم نشود. اگر کسی دچار آسیب مغزی شده باشد، دکترها، پرستارها و اعضای خانوادهاش میتوانند از علائم مشکل آگاه شوند.
کسی که مشکل حافظه دارد، برای یک مدت طولانی نمیتواند چیزهای مهم را به یاد آورد. هرچه آسیب شدیدتر باشد، این مدت زمان طولانیتر میشود. بعضیها فقط اتفاقاتی را که درست قبل از حادثه افتاده بود، فراموش میکنند. اگر اینطور شود، تکان یا ضربه مغزی اتفاق نیفتاده است. بیشتر وقتها این خاطرات دوباره برمیگردند.
در بیماری آلزایمر که جدیتر از فراموشیهای کوتاهمدت است، ممکن است یادآوری خاطرات مربوط به چند روز، چند ماه یا حتی چند سال قبل فراموش شود و شخص مبتلا به آلزایمر نتواند چیزهای جدید یاد گرفته و در خاطرش نگه دارد.
دکتر چه کار میکند؟
هر زمان که ضربهای به سر یک نفر میخورد، خیلیخیلی مهم است که به سرعت او را پیش دکتر ببرند. دکتر توانایی بیمار در بهخاطر آوردن اتفاقات، اسمها یا مکانها را با پرسیدن تعداد خیلی زیادی سوال آزمایش میکند. اگر امکان آسیب مغزی وجود داشته باشد، دکتر ممکن است شخص را برای عکسبرداری از مغز و جمجمهاش بفرستد، این نوع عکسبرداری خاص اسمش سیتیاسکن است.
اگر شخصی در اثر یک ضربه به سرش حافظهاش را از دست بدهد، دکتر برای برطرف کردن این مشکل یک روش درمانی را در پیش میگیرد و اگر لازم شد، در به یاد آوردن دوبارهی چیزهایی که شخص فراموش کرده به او کمک خواهد کرد. اگر مشکلی که برای حافظهی بیمار پیش آمده به خاطر مصرف داروهای غیرمجاز یا نوشیدنیهای الکلدار باشد، آن شخص حتماً باید مصرف این مواد و داروها را قطع کند.
اگر سکته مغزی عامل مشکل حافظه باشد، حافظهی بیمار بازهم برمیگردد اما بستگی به شدت و محل سکته در مغز دارد. برای کسی که آلزایمر دارد، حافظهی از دست رفته دیگر برنمیگردد. اما دانشمندان دارند روی داروهایی کار میکنند که امیدوارند یک روز بتواند از اینجور مشکلات حافظه پیشگیری کند.
بیشتر مشکلات حافظه آدمبزرگهای پیر را درگیر میکند، نه بچهها را!
اما هر بچهای هم بالاخره یک روز بزرگ میشود. آیا کاری هست که در سن 8 سالگی انجام دهی تا بتوانی در 88 سالگی از ضعف حافظه در امان باشی؟ البته که هست. علاوه بر این که یادت میماند که همیشه از کلاه ایمنی و پوشش محافظ استفاده کنی، یک کار مهم دیگر را هم فراموش نکن: مغزت را به کار بینداز!
مغز انسان باید همیشه در حال تمرین و آمادگی ذهنی باشد. بهترین کار این است که فعالیتهای ذهنی مثل حل کردن معما، حل جدول و محاسبات ریاضی انجام دهی. اینجوری میتوانی سالهای سال از داشتن یک حافظه قوی لذت ببری.
--------------------------------------------------------------
مترجم علمی و داستان پرداز: مستانه زاده رفیع